میسوخت در حرارت یک جلوه آفتاب
سر بُرد از خجالت خود موج زیر آب
دریا شنید نامش و از ترس آب شد
خورشید پا برهنه زمین خورد از شتاب
وصفش کسی نگفت و هزاران کتاب شد
سطری نخوانده هیچ کسی زین همه کتاب
کُلّی است مثل نور ، ولی منحصر به فرد
مجبور روشنیم و نداریم انتخاب
بنت اسد رسید و دعا کرد کای خدا
آمد برون ز کعبه منادای مستجاب
کِی آمد و چگونه؟ کجا بود و کِی رسید؟
از ذات حق سؤال مکن هست بی جواب
کعبه نداشت ظرفیتِ جلوه این همه
تصویر چون بزرگ تر آمد شکست قاب
ما مست کرده ایم و به معراج میرویم
از کاسه های لم یَلدِ سوره ي شراب
ما را خراب باده ی توحید کرده اند
جمع نقیض را نگر؛ آبادیِ خراب
آری بزرگتر ز علی نیست آیه ای
آری زلال تر ز علی نیست حقِّ ناب
سیمرغ، بی عنایت تو مرغ خانگی
مرغی که با ولایت تو پر زند، عقاب
شاعر : حجه الاسلام رضا جعفری
- یکشنبه
- 23
- تیر
- 1392
- ساعت
- 8:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حجه الاسلام رضا جعفری
ارسال دیدگاه