• جمعه 2 آذر 03


گفتگو -(عارفی باخودمرادمساز کرد )

3301
1

عارفی باخودمرادمساز کرد

دفتردل را برویم باز کرد

ازسکوتم بغض وحرفم را شنید

بعدازآن اینگونه او آغازکرد

 

گفت:ازجام گویم یا سبو

 

پاسخ پرسش اگر خواهی بجو

میشوم سرتا به پا سمع وبصر

هرچه را خواهد دل تنگت بگو

گفتمش ای عاشق آل علی

ای که قلبت ازولایت منجلی

زینب کبری شناسی یا که نه

باادب زانو زدو گفتا بلی

لیکن ازدرکش همه جامانده اند

عرشیان ازصبراو وامانده اند

آنقدررنج وغم ومحنت کشید

درلقب ام المصائب خوانده اند

عاشقی باشد همی پیشینه اش

باولی ماندن ره دیرینه اش

داغ حیدر،داغ زهرای بتول

داغ 18دسته گل برسینه اش

خیزدیگر ازبرم ای بی -نفس-

باکلید عاشقی واکن قفس

هرکه رازینب بگرددمقتدا

وارهد از طعمه ودام هوس

نفس

  • شنبه
  • 28
  • خرداد
  • 1390
  • ساعت
  • 8:2
  • نوشته شده توسط
  • نفس

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران