دیدم به خواب آن آشنا دارد می آید
دیدم كه بر دردم دوا دارد می آید
دیدم كه با شال عزا و چشم گریان
مولایمان صاحب عزا دارد می آید
تو بانی این روضه ای دریاب ما را
آغوش خود بگشا گدا دارد می آید
امشب نمی دانم چه سریّ هست كاین جا
بوی شهیدان خدا دارد می آید
در این دهه خط مقدم هیئتِ ماست
از جبهه بوی كربلا دارد می آید
این جا صدای گریه و عطر و مناجات
از سنگر رزمنده ها دارد می آید
آقا سوالی داشتم، از سمت گودال
آوای وا اُمّا چرا دارد می آید
آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر
یك خنجر تیز از قفا دارد می آید
آتش به جان خیمه ها افتاده از درد
پایان تلخ ماجرا دارد می آید
همراه با آن قافله با دست بسته
یك خانم چادر سیا دارد می آید
شاعر : عباس احمدی
- چهارشنبه
- 26
- تیر
- 1392
- ساعت
- 6:15
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
عباس احمدی
ارسال دیدگاه