از مناجات سحر چشم تری دارم و بس
چشم تر دارم و حال دگری دارم و بس
گریه در نیمه ی شب اوج رسیدن به خداست
نیمه شب گشته و اشک بصری دارم و بس
در مناجات سحر ادعیه بال و پر ماست
بهر رفتن به سما بال و پری دارم و بس
مست می گشتم و از جام علی لب زده ام
حال سر مستی و آشفته تری دارم و بس
رند آن است که در نیمه ی شب توبه کند
نیمه شب حالت رندانه تری دارم و بس
دل ما خوش به همین روزه نماز تهی است
دل خوشم از سر آن که سپری دارم و بس
هر شب جمعه به عشق حرم کرب و بلا
سمت ری سوی کریمان گذری دارم و بس
نهم ماه خدا روضه ی دست و علم است
شکر حق در رمضان هم قمری دارم و بس
گفت اخا این بدنم را به خیامت نبری
از خجالت سر شرمنده تری دارم و بس
شاعر : حبیب باقرزاده
- چهارشنبه
- 26
- تیر
- 1392
- ساعت
- 6:24
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حبیب باقرزاده
ارسال دیدگاه