هر شب دخیل آیه ی فانوس تان شده است
این چشم های خیس که پابوس تان شده است
عطر نسیم هر نفس قدسی شماست
دنیا پر از عطوفت محسوس تان شده است
غمگین تر از همیشه شده عصر جمعه ها
تاب و تب شمارش معکوس تان شده است
سجاده اجابت من پهن می شود
تا روزی ام تشهّد قدوس تان شده است
از صبح تا غروب چرا گریه می کنی
سنگی مگر مزاحم ناموس تان شده است
ما را به جمع روضه تان راه می دهی !؟
حالا که اشک ، واژه ی فانوس تان شده است
- پنج شنبه
- 27
- تیر
- 1392
- ساعت
- 6:44
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه