به زردی رخ زردت ،قسم که پژمردم
کنار بسترت ای گل ،شکستم و مردم
تو بستری شدی و قبل رفتنت خود را
شبیه رفتن مادر چقدر آزردم
به خون تازه جاری به روی پیشانیت
میان کوفه به یاد مدینه افسردم
زمان گذشت وپس ازتوهمین حوالی بود
کنار حادثه ای آنچنان کتک خوردم
گلایه نیست بگویم که بعد تو بابا
فقط اسیری و غربت به دوش خود بردم
شاعر : قاسم افرند
- سه شنبه
- 1
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 13:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
قاسم افرند
ارسال دیدگاه