دردل محراب خون جای من است
نغمه تکبیر آوای من است
روزه ام را در سحر قاتل گشود
زان بخون آغشته لبهای من است
بر خدای کعبه گشتم رستگار
با شهادت چون تمنای من است
خون دلهایی که خوردم سالها
از سرم جاری به سیمای من است
ای عدالت می شوی دیگر یتیم
کز جفا بگسسته اعضای من است
هر چه می خواهی ببین زینب مرا
کآخرین ساعات دنیای من است
گر چه ضرب تیغ زهر الود خصم
آتش افکن بر سراپای من است
سرد می اید که بر جانم هنوز
شعله ها از داغ زهرای من است
گر چه زخم سر شهیدم می کند
قاتل من داغ دلهای من است
- پنج شنبه
- 3
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 7:59
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه