• دوشنبه 3 دی 03

 محمود ژولیده

شعر مناجات با خدا -( عطر سحر نسیم مناجات بوی یار )

4257
1

عطر سحر نسیم مناجات بوی یار
حال دعا حریم ملاقات روی یار
مَحرم شدن به خلوتِ خوبان فراهم است
بزم ضیافت است و رسیدن به كوی یار
دلها پُر است از غمِ دوریِ ذُوالجلال
تنها وسیله است دعا از گلوی یار
خلوت نشینِ اُنسِ ابوحمزه نیمه شب
با افتتاح جمع شدن روبروی یار
گه یستشیر، گاه مجیر و گهی كمیل
جوشن كبیر و باده زدن از سبوی یار
این عشق نامه ها كه پر از اسم اعظم است
هریك نشانه ای است پِی جستجوی یار
از صبح تا غروب زبان بسته مثلِ طفل
از نیمه شب زبانِ دعا گفتگوی یار
باید مواظبت كنم افطار تا سحر
با یك خطای خود نَبَرم آبروی یار
اعدا عدوّك است همین نفسِ اژدها
شیطان كه دست بسته شد از چارسوی یار
كاری كنیم گاه نَلَرزد دل حبیب
كاری كنیم شاد نگردد عدوی یار
غفلت كنار سفرۀ او  ناقَلَندری است
نامردی است زُلف نَبَندم به موی یار
با این و آن نِشَستن و پَرسه زدن رواست؟
هركس كه نیست لایقِ سرِّ مگوی یار
چشمی كه از حرام رعایت نمی كند
دیگر چگونه دیدن وَجهِ نكوی یار
ایمانِ پاره پاره كه تقوا نمی شود
تا كی ز من گناه بپوشد رُفوی یار
من دست خویش را به دعا باز می كنم
شاید چكید قطرۀ آب وضوی یار
با هم دعا كنیم برای ظهور او
گاهی قسم دهیم بخونِ گلوی یار
***

شاعر : محمود ژولیده

  • یکشنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 5:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران