من از این نفس از این بی سر پا خسته شدم
خودم از دست خودم آه خدا خسته شدم
اینکه هر روز بیایم تو مرا عفو کنی
بروم باز خطا پشت خطا خسته شدم
من از این چشم که جز تو همه را می بیند
از همین کوری و این منظره ها خسته شدم
به همه وعدۀ جبران محبت دادم
جز تو ای خوب... از این رسم وفا خسته شدم
لا اقل کاش دمی شکر گذارت بودم
من از این لال زبانی به خدا خسته شدم
ای که ناگفته همه حاجت ما رادادی
قسمتم کن بروم کرببلا خسته شدم
شاعر : موسی علیمرادی
- یکشنبه
- 6
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 5:34
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
موسی علیمرادی
رهگذر
سپاس از این شعر زیبا و ذکر نام شاعر چهارشنبه 12 آذر 1393ساعت : 20:24