دیوانه ی تو هــر که شد عاقل نمی شود
یک لحظه هم ز عشق تو غافل نمی شود
مـــولا جـواز نوکریم چــون به دســت تو
امضاء و مهر خورده که باطل نمی شود
باشــد رضـای حــضــرت حـقّ آروزی دل
امــا بــدون حـبّ تو حـــاصل نمی شود
نامردمان کـــــوفه عجب بی وفــا شدند
آدم چنین سیه دل و جــاهل نمی شود
عدل و کــرم برای هــمه دایر است وبس
لطف تـو کم ز مـحــضر قاتل نمی شود
حالا که این غزل شده مشغول مدح تو
پس ناتـمام مـانده و کامـل نمی شود
"شاعر : محسن زعفرانیه"
- یکشنبه
- 6
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 11:53
- نوشته شده توسط
- رهگذر عشق
رضا