آسوده شده ام خصم ستم کار مرا کشت یک بار مگوئید که صد بار مرا کشت
گه روز مرا برد پیاده سوی مقتل گه تیغ کشید و به شب تار مرا کشت
بردند به مقتل به برم آل علی را داغ غم صد لاله بی خار مرا کشت
هر روز به یک شعله زد آتش جگرم را هر لحظه به یک محنت و آزاد مرا کشت
من نجل علی بودم و دشمن به همین جرم با دشمنی حیدر کرار مرا کشت
آن روز که زد خصم به کاشانه ام آتش فریاد میان در دیوار مرا کشت
آن شب که عدو از ره کین دست مرا بست زنجیر وتن عابد بیمار مرا کشت
میثم زسرشک غم و خون جگر خود
بنویس که منصور جفا کار مرا کشت
- پنج شنبه
- 17
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 5:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه