• جمعه 2 آذر 03

 رضا رسول زاده

شعر شهادت امام صادق(ع) -( باز روي سر تو ريخته اند )

2961

باز روي سر تو ريخته اند
شعله پشت در تو ريخته اند
گريه ات را كه بهانه كردند
باز هم حمله شبانه كردند
ريسمان بسته به بازوي تو شد
جاي زخمي روي ابروي تو شد
رحمي آن خصم پليد تو نداشت
حرمت موي سفيد تو نداشت
پشت مركب تن پاكت بردند
پا برهنه روي خاكت بردند
كو عباي تو و عمامه ي تو ؟
پر ز خاك است چرا جامه ي تو ؟
اشك چشم تر تو مي ريزد
قلب اين دختر تو مي ريزد
گيسويت از چه پريشان شده است
دخترت ديده و گريان شده است
مثل جوجه تن او مي لرزد
زودتر گر بروي مي ارزد
ببريدش ولي با لشكر نه !
مي زنيدش ؟ جلوي دختر نه
پيرمرد است مراعات كنيد
احترامي حق سادات كنيد
پيرمرد است زمينش نزنيد
تازيانه به جبينش نزنيد
گرچه آتش به سرايت زده اند
با لگد بر روي پايت زده اند
گرچه بردند تو را نيمه ي شب
سر برهنه شده پشت مركب
ولي هرگز تن تو تير نخورد
به خدا جسم تو شمشير نخورد
پيكرت پهن به گودال نشد
زير پا جسم تو پامال نشد
داغ فرزند تو را پير نكرد
نيزه اي بر دهنت گير نكرد
خيزران بر لب تو بوسه نزد
به رگت زينب تو بوسه نزد
كسي از پشت سرت را نبريد
جلوي ديده ي زهرا نبريد
ناگهان ولوله و غوغا شد
به سر نعش حسين دعوا شد
يكي آمد كه عصا را ببرد
ديگري خواست عبا را ببرد
به كلاخود سرش رحم نكرد
به زره يا سپرش رحم نكرد
همه ي پيكر او غارت شد
پاي تا به سر او غارت شد

شاعر : رضا رسول زاده

  • پنج شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران