می سوزم از زهر کینه کجایی ای مادر(2)
دارم به تن من نشانه ها از شراره ی تازیانه ها کجایی ای مادر(2)
بی مونس و بی یاورم می سوزد از پا تا سرم در لحظه های آخرم
دیگر ز پا فتادم مادر برس به دادم
دشمن در این شهر کینه بال و پرم را چید(2)
موی سفیدم را ندید بر غریبی و اشک و ناله ام با طعنه میخندید(2)
سجاده ام را این پلید از زیر پای من کشید جانم دگر بر لب رسید
دائم در این نوایم در یاد مجتبایم
مهمان ناخوانده دارم هر شب در این خانه (2)
در شهر پیغمبر آمده با لگد زده بر درخانه شبانه وحشیانه(2)
در پشت ناقه دل غمین من می شدم نقش زمین ذکرم امیرالمومنین
علی و ناله و درد زهرا و آن چهل مرد
شاعر : رضا تاجیک
- دوشنبه
- 21
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 14:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه