یاحسین در سینه ام دلواپسی است
اُف به کوفه شهر رنج و بی کسی است
یا حسین کوفـه میا تنهـا شوی
مثل حیـدر ای گل زهــرا شوی
بسته می شد هر دری از روی کین
مــرده بـودند گــوئیا آن مـؤمنین
خوب و بد هر کس رهایم کرده بود
با غـم و تیـر آشنایـم کـرده بود
کوفیـان رأسم ز تن کردند جـدا
در ره پـاکت حسیــن گشتم فــدا
«شعر از:سیده نرجس رضایی»
- چهارشنبه
- 23
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 9:48
- نوشته شده توسط
- سید علیرضا حسینی کیا
ارسال دیدگاه