دل به داغ بي كسي دچار شد ، نيامدي
چشم ماه و آفتاب تار شد ، نيامدي
سنگهاي سرزمين من در انتظار تو
زير سم اسبها غبار شد ، نيامدي
چون عصاي موريانه خورده دستهاي من
زير بار درد تار و مار شد ، نيامدي
اي بلندتر ز كاش و دورتر ز كاشكي
روزهاي رفته بيشمار شد ، نيامدي
عمر انتظار ما ، حكايت ظهور تو
قصّه بلند روزگار شد ، نيامدي
- سه شنبه
- 29
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 7:34
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه