پلکی بزن مولا ! که ایمان جان بگیرد
تا از ظهور روشنت قرآن بگیرد
ای مهر عالمتاب خوبی ! جلوه گر شو
تا عشق در روی زمین سامان بگیرد
پلکی بزن تا دشت ها گندم برقصند
بوی طراوت بشکفد ، باران بگیرد
پلکی بزن تا غنچه ها شبنم بخندند
باغ از بهار خنده ی گل ، جان بگیرد
پلکی بزن تا ریشه های شب بخشکد
تا صبح صادق ، عمر جاویدان بگیرد
ایمان به فصل سرد ؟ هرگز ، تا تو هستی
هرگز مبادا فصل یخبندان بگیرد
از دیو و دد ، مولا ! ملولم ، جلوه گر شو
تا زندگی بوی خوش انسان بگیرد
مولا ! بهار خنده ات را منتشر کن
تا فصل سرما در زمین پایان بگیرد
شاعر : رضا اسماعیلی
- سه شنبه
- 29
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 7:42
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا اسماعیلی
ارسال دیدگاه