کم خورده ایم غصه دنیای بی تو را
با اینکه می کشیم نفس های بی تو را
امروز هم بدون تو بر ما گذشت کاش
فکری کنیم غربت فردای بی تو را
شرمنده ایم از اینکه نهادیم روز و شب
بر بستر زمین سر تنهای بی تو را
زخمی که از فراق بر این سینه خورده است
در خود اثر نداد مداوای بی تو را
ما هر چه می کشیم از این بی تو بودن است
با گریه پُر کنیم مگر جای بی تو را
جز در میان روضه و هیات بگو کجا؟
خرجش کنیم دیده دریای بی تو را
خواندیم از زبان تو ای وای مادرم
آتش زدیم روضه زهرای بی تو را
- چهارشنبه
- 30
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 7:44
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد بیابانی
ارسال دیدگاه