دلتنگی مرا به تماشا گذاشته است
اشكی كه روی گونۀ من پا گذاشته است
همزاد با تمامی تنهایی من است
مردی كه سر به دامن صحرا گذاشته است
این كیست این كه غربت چشمان خویش را؟
در كولهبار خستگیام جا گذاشته است
این كیست این كه این همه دلهای تشنه را؟
در خشك سال عاطفه تنها گذاشته است
خورشید چشم اوست كه هر روز هفته را
چشم انتظار مشرق فردا گذاشته است
- چهارشنبه
- 30
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 14:20
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه