آسمان دل من ابر بهار است هنوز
قلب من روی غم هجر سوار است هنوز
بعد عمری که شدم سائل دربار شما
شکر لله که گدای تو ندار است هنوز
گاه گاهی به سرم یاد شما می آید
یاد روی تو در این گوشه کنار است هنوز
پدر و جد و همه ایل و تبارم به فدات
داغ هجر تو در این ایل و تبار است هنوز
لیلی شهر دل بی سر و پایم برگرد
دل مجنون شده ام بر سر دار است هنوز
کی میایی ز پس پرده غیبت آقا
قسمت نای دلم داد و هوار است هنوز
من که آدم نشدم تا برسم خدمت تو
چه کنم این دلم از هجر خمار است هنوز
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- پنج شنبه
- 31
- مرداد
- 1392
- ساعت
- 13:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه