وای سینه ها پر از غریبی و غمه وای غم مادر روی دل همه
وای به سر و سینه می زنیم با اشک وای هم نوا با بچه های فاطمه
فاطمیه اومد و شد دلا پُرِ محن گریه های بی صدا پیچید از دل حسن 2
وای مادر مادر 3 وای
وای شده گونه های تو کبود چرا وای مگه سیلی خوردی توی کوچه ها
وای جون زینبت بیا یه کاری کن وای دیگه رو نگیر مادر از بابا
داده گل رو پیرنت زخم کهنه تنت میکشه منو ببین این دعای رفتنت 2
وای مادر مادر 3 وای
وای نرو که بهار ما شده خزون وای جون زینبت نرو پیشم بمون
وای چش نیمه باز و صورتی کبود وای داری از حماسه فدک نشون
تو کوچه چه جور زدن سیلی از رو روپوشت گوشوارت جدا شد و خون میادش از گوشت 2
وای مادر مادر 3 وای
شاعر : امیر حسین سالاروند
- سه شنبه
- 5
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 14:21
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر حسن سالاروند
ارسال دیدگاه