این روزها خونه ی حیدر شده غم خونه ی دنیا
پائیز اومده دوباره شد خزون بهار مولا
یه پرستویی – غریبونه – میون آشیونه توی بستر
یاس خوشبویی –که نیلی شد – کنار در باغی شده پرپر
غنچه های یاس پرپر سر روی ساقه میزارن
به جز از شفای مادر دعایی دیگه ندارن
چشماشون دریا – پرستوها –کنار مادر زخمی نشستن
دلشون غوغا- تک و تنها – پر زخمی مادر و می بستن
مادرم پاشو براتو ذکر ربّنا گرفتم
دوباره پاشو دعا کن دستامو بالا گرفتم
می خونم یا رب-منم زینب-چی میشه مادرم بلند شه از جا
امشب از غمها – غریبونه – کمونه مثل مادر، قد بابا
- سه شنبه
- 5
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 15:55
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه