مهربانی تو خدا ، از تو جدا ، شدم من ِ عاصی
زندانی ِ گُنَه و ، جُرم و خطا ، شدم من ِ عاصی
عبد سر افکنده منم ، از گنه شرمنده منم
لیکن از لطف و کرمت ، ای خدا آکنده منم
گذشته از حَد شد ، گناه من اَلعَفو
ولی خجل هستم ، خدای من اَلعَفو
گشته از دیده ی دل ، اشک خجالت روان
خون کردم با گنهم ، قلب امام زمان
شکسته قلب و رو سیهم ، ببین که من گم کرده رَهَم ، رَهی نشانم ده
بده به راه خود مَدَدَم ، برای ترک فعل بدم ، خودت توانم ده
******
مهربان کن تو نظر ، بر من و بر خرابی ِ حالم
آمدم توبه کنم ، از گنه و ، بدی اعمالم
بوده ام بی مایه ولی ، غرق شور و زمزمه ام
گرچه آلوده شده ام ، من مُحبّ فاطمه ام
اگر چه نزد تو ، همیشه رُسوایم
فدایی عشق ِ ، علی و زهرایم
با داغ مرثیه ها ، سینه بُوَد پُر شرر
می کنم آه و فغان ، از غم دیوار و در
به یاد یاس ِ گشته کبود ، که در میان آتش دود ، فدای مولا شد
گل علی و سوز و شرر ، هجوم خصم و ضربه ی در ، شهیده زهرا شد
شاعر : حاج امیر عباسی
- چهارشنبه
- 6
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 14:56
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه