• جمعه 14 اردیبهشت 03


چه خواهي گفت؟! (عرایضی بر امام زمان-عج)

2985
1

چه خواهي گفت؟! (عرایضی بر امام زمان-عج)

 

اگر  روزي  تو را  بينم  چه  خواهي  گفت؟!

و  گل  از  روت  برچينم  چه خواهي گفت؟!

 

اگــــــــر  مثـل ِ  گــدايـانـــــــي    قبـال  ِ  تـو

 

 

خجيل  و  لال   بنشيـنـم    چه خواهي گفت؟!

بــه رغــم  ِ  ادّعــاهــايــــي   كـه   مـن  دارم

چو بيني  خوار و مسكينم  چه خواهي گفت؟!

بـــه    وقت ِ  عــشقبـازي هــاي     پيـــرانــه

كه  ديدي   سُست آيينم   چه   خواهي گفت؟!

اگـــر   روزي  مــرا   بيني   كه   در  كويت

نه خوشحال  و نه غمگينم چه خواهي گفت؟!

خطاهايي   فــــزون   دارد   مـــن ِ  عــاشــق

به  تقصيرات ِ  سنگينم   چـه  خواهي گفت؟!

بيفتـد   پــــرده   را    نـاگــــه   اگــر  روزي

بـِدان  اعمال ِ  چــركينم   چه  خواهي گفت؟!

اگــــــــر  ديدي  بـــه   شوق ِ نام ، شعري را

بــــه دفترهاي تمرينم ،  چـه خـواهـي گفت؟!

فتــادم   بـــــــــــر  جـهـان ِ   حيـرتـت   مولا!

اگر  روزي  تو  را   بينم  چه خواهي گفت؟!

 

شعر از : دادا بیلوردی

  • شنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1390
  • ساعت
  • 21:9
  • نوشته شده توسط
  • دادا

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



اشعار میلاد امام حسن علیه السلام



ای امتداد سوره ی کوثر خوش آمدی

ای روشنای قلب پیمبر خوش آمدی

آییینه دار حضرت حیدر خوش امدی

کوری چشم دشمن ابتر خو ش آمدی



از مقدم تو فاطمه مادر خطاب شد

لفظ ابوالحسن لقب*بوتراب شد



خیلی بلند قرائت قران مکن پسر

در بین کوچه راه بندان مکن پسر

مجنون شهرا تو پریشان مکن پسر

لیلاترین ، غمزه به آسمان مکن پسر



امشب دوباره راهی بیت و الحسن شذم

مست جمالت هستم و خالی ز (من) شدم



پهن است ابتدای کوچه بساط گدائیم

با تو به سر شده است غم ِ بی نوائیم

از برکت دعای شما من خدائیم

با لطف توست اگر کربلائیم



گیریم مرد شامی آمده اینجا نگاه کن

دست مرا بگیر مرا سر به راه کن



ما خانوادتاٌ همگی نوکر شما

تو خانوادتاٌ ، مسیحا ، گره گشا

من با قبیله ام ، گدایان مجتبی

تو با عشیره ات ، عزیزان قلب ما



یا ایها الکریم بده روزی مرا

هرگز ندیده ایم که تو رد کنی گدا



یک روز می رسد حرمت را بنا کنیم

با طرح و نقشه های حریم رضا کنیم

صحنت زمرد و گنبد طلا کنیم

بعدش نشسته در حریم شما و صفا کنیم



در وصف و شرح حال تو این کامل است و بس

شاگرد مکتب تو ابوفاضل است و بست



مرد جمل دلاوریت حیرت آورست

تکبیرهای حیدریت حیدر آورست

رزم آوری و برتریت حیرت آور است

با یک سپاه برابریت حیرت آورست



ختم به خیر قائله فرما اراده کن

آن فتنه را بگیر و زاشتر پیاده کن



روشن کن و بگو خواص را نفاق چیست ؟

آقا بگو که بین گذر اتفاق چیست ؟

آتش کشیدن دل یاس های باغ چیست ؟

آقا بگو که درد کدام است و داغ چیست ؟



ای کوه صبر ، حضرت سردار بی سپاه

من آه می کشم زغمت ..... آه پشت آه

یاسر مسافر

دوشنبه 24 مرداد 1390ساعت : 00:43

مسعود روشندل

salam
عالي بودبهترازاين نميشه اگه اشعارمناسبتي همراه باسبك باشه ممنون ميشيم

دوشنبه 24 مرداد 1390ساعت : 15:04

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران