گوهر افشان كن زجان اي دل كه ميداني چه حاجت
مهبط نورالهي روضه پاك رضاست
در درياي فتوت گوهر كان كرم
آنكه شرح جود آبا كرامش هل آتاست
ظلمت و نور جهان عكسي زموي و روي است
موي او واليل اذا يغشي و رويش والضحاست
قبه گردون ندارد قد خار درگهش
يارب اين فردوس اعلي يا مقام كبرياست؟
سرمهاي از خاك پاي او كشيدست آفتاب
موجب اين دانم كه عينش منبع نور و ضياست
اوست بعضي از وجود آنكه در معراج قدس
گرد بغل مركبش روح الامين را توتياست
قبل ميگردد روان از بوي خاك در گهش
خاك نتوان گفتنش كز روي عزت كيمياست
قبه پرنورش از رفعت سپهر ديگريست
و اندرو ذات پرانوارش چو مهر اندرشماست
رفع گردون گردان دارد آنكه بر سري
مجمع تقوي و عصمت مركز صدق و صفاست
حاسد ار نشناسدش كز روي رفعت كيست او
پادشاه اقنيا و ازيكا واصفياست
قرهالعين نبي فرزند دلبند وصي
مظهر الطاف ايزد، فخر اصحاب عباست
مقتداي شرق و غرب و پيشواي بر و بحر
خود چنين باشد كسي كو نور پاك مصطفاست
هست سلطان خراسان ني چه گفتم زينهار
برسر هر هفت اقليم و دو عالم پادشاست
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 16:5
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه