زائر کوي رضايم روز و شب
در هواي آشنايم، روز و شب
رهسپار راه سبز راستي
راهي راه ولايم، روز و شب
جز زلال عطر روي يار نيست
در گذار لحظههايم، روز و شب
تا به اوج سبز گردون ميرسد
نغمهام، شورم، نوايم، روز و شب
سرخوشم از جرعهي ميناي او
مست از جام بلايم، روز و شب
تا به سمت عشق، روآوردهام
زائر آيينههايم، روز و شب
تا به سوداي رضا دل بستهام
از همه عالم رهايم، روز و شب
يک صداي آشنا از دورها
ميکند هر دم صدايم، روز و شب
دل به دست عشق دادم، تا شود
در حريم عشق، جايم، روز و شب
جان سپار راه جاويد رضا
رهرو آل عبايم، روز و شب
بر گل رخسارهي مولا قسم!
در هوايم در هوايم، روز و شب
دل رها کردم به دست روشني
تا شود کوي وفايم، روز و شب
در هوايش، در هوايش سرخوشم
ساکن کوي وفايم، روز و شب
قبلهام تا خاک خوشبوي رضاست
از دل و از جان، جدايم، روز و شب
تا به سويش رونمودم «نسترن»
لحظه لحظه با خدايم، روز و شب
-----------------------------------
شاعر : نسترن قدرتی
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 16:44
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
نسترن قدرتی
ارسال دیدگاه