تا که ره بر درگه آل پیمبر یافتم
هر چه گم کردم به هر درگاه از این در یافتم
آنچه اسکندر ز فیض چشمهی حیوان نیافت
من ز خاک آستان آل حیدر یافتم
تا که آوردم برین دولتسرا روی نیاز
از دم روح القدس فیض مکرر یافتم
بر در ارباب دنیا کی نهم روی نیاز
من که زین در کیمیای عافیت دریافتم
یک نفس رو برنخواهم تافت زین دارالامان
راحت خاطر از ین در، یافتم گر یافتم
دامن مطلوب ازین درگاه آوردم به دست
گوهر مقصود ازین خاک مطهر یافتم
تشنهکامی خسته بودم در بیابان طلب
لطف ایزد یار شد تا ره به کوثر یافتم
نقد توفیق و سعادت را که میجستم ز بخت
در حریم زادهی موسی بن جعفر یافتم
سالها سرمایهی عمر ار به غفلت باختم
رخ چو بر این خاک سودم عمر دیگر یافتم
آنچه بر این آستان اشک تمنا ریختم
بخت یاری کرد و از هر قطره گوهر یافتم
بارگاه هشتمین شمع ولایت را به طوس
مرجع آمال درویش و توانگر یافتم
مژدهی رحمت نیوشیدم ازین دارالسلام
نکهت رضوان درین خاک معطر یافتم
گر به خود زین طالع فرخنده میبالم رواست
کاین هما را بر سر خود سایهگستر یافتم
داشتم همواره بر الطاف او چشم امید
تا سرانجام از نهال آرزو بریافتم
تا که بر این در پناه آوردم از کید جهان
خویشتن را ایمن از هر فتنه و شر یافتم
جان و دل قربان مولائی که از فر و جلال
ملک دلها را به عشق او مسخر یافتم
تا گدای این درم سر بر فلک سایم ز فخر
از فلک این خاک را در رتبه برتر یافتم
---------------------------------------------------------
شاعر : ذبیح الله صاحبکار
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 16:59
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
ذبیح الله صاحبکار
ارسال دیدگاه