• سه شنبه 4 دی 03


شعر مدح امام رضا(ع) -( خسته بودم شبیه آن اتوبوس )

2727

خسته بودم شبیه آن اتوبوس
در نفسهام بوی مشهد بود
تازه برگشته بودم از پابوس
در نفسهام یک نگاه عجیب
مثل یک جفت چشم عاشق بود
در نفسهام بغض می خندید
قاه قاهی که مثل هق هق بود
یاد یک هفته پیش افتادم
"چمدان با دل پر آماده است
قدمی می زنم به راهی که
اصفهانی به پایم افتاده است"
بعد از آن یک نفر میان حرم
رو در آیینه ی ضریح انداخت
قهرمان گناههای بزرگ
پنجه در سینه ی ضریح انداخت
تا دلش پر شد از حضور شما
اشک از چشمهای او سر رفت
دستها را گرفت سمت خدا
جانمازش کمی جلوتر رفت
با خودم فکر کردم این دفعه
پیش کش زنده رود را ببرم
در ازایش بیاورم سوغات
یک خیابان منتهی به حرم
باز اما کنار مسجد شیخ
دست خالی نشسته ام آقا
من دوباره شبیه آن اتوبوس
خسته ام
  خسته
   خسته ام

 

شاعر : محمد خادم

  • دوشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 8:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران