• سه شنبه 25 اردیبهشت 03


آمدم کنج این حرم تا که یک گدا یا که خاک پا بشوم

3772
7

 

 مناجات با امام رضا (ع) در حرم و گریز به شام


آمدم کنج این حرم تا که
یک گدا یا که خاک پا بشوم
بعد گردش به دور مرقد تو
عازم کوی کربلا بشوم


 آمدم کنج صحن آزادی
گریه راه گلوی من را بست


روضه خوان تا که دید اشکم را
آمد و در کنار من بنشست


با دلی پر ز غصه و ماتم
روضه ای بس عجیب را می خواند
مثل مرحوم "ناد علی" او هم
روضه ی یک غریب را می خواند


در همین حال و در همین هنگام
مادری بر زمین نشست و گریست
پیش آن مادر پر از غصه
کفتری هم پرش شکست و گریست


دو سه دفعه "حسین" که گفتیم
دو سه دفعه "غریب مادر" گفت
زیر لب می شنیدم ای آقا
احتمالا ز نیزه و سر گفت


جمع آنجا پر از هیاهو شد
روضه ی زینب از لبم در رفت ....
....... نیزه ای از روی سرم رد شد
آخر سر درون پیکر رفت

 

......
سروده جعفر ابوالفتحی
حرم شاه -  بانک اشعار مذهبی
www.harame-shah.rozblog.com

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 10:47
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران