پس غریبی در وطن تکرار شد
شمع بودن سوختن تکرار شد
یک حسین تشنه در هنگام زهر
بعد از آن صدها حسن تکرار شد
چونکه ام الفضل ام الرّذل گشت
باز نامردی زن تکرار شد
چون که مثل طوس در بغداد هم
زهر و انگور و دهن تکرار شد
پس غریب بی کفن در دشت...نه
پس غریب با کفن تکرار شد
با دهان و با گلو و با جگر
یک نبرد تن به تن تکرار شد
اربا اربا...نه ولی سرخ و کبود
ماه زیر پیرهن تکرار شد
شاعر : مهدی رحیمی
- دوشنبه
- 25
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 15:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مهدی رحیمی زمستان
ارسال دیدگاه