زبان حال امام جواد عليه السلام با پدر
از جفاى همسر بى مهر فرياد اى پدر
كز دل و جانم برآورده است فرياد اى پدر
در جوانى گوهر عمر مرا از من گرفت
تا كه مامون دختر خود را به من داد اى پدر
آنچه با من كرد ام الفضل دون كى مى كند
همسرى با همسرش اينگونه بى داد اى پدر
يك طرف زهر جفا و يك طرف سوز عطش
غنچه ى نشكفته ات را داد بر باد اى پدر
بيشتر از زهر كين از تشنه كامى سوختم
سوختم چون صيدى اندر دام صياد اى پدر
بسكه فرياد از عطش كردم كه تاثيرى نداشت
شد درون سينه ام خاموش فرياد اى پدر
آخر آمد بر سرمن محنتى كه بارها
چهره ام بوسيدى و كردى از آن ياد اى پدر
روز مرگم شد بيا بر غربت من گريه كن
چون كه گفتى ذكر خوابم شام ميلاد اى پدر
در خراسان من به ديدارت شتابان آمدم
نك بيا از بهر ديدارم به بغداد اى پدر
گر نمى آيى مرا بر سر من آيم در برت
مرغ روحم چون شود از بند آزادى اى پدر
در جوار تو (مويد) از پى عرض سلام
قاصد دل را به كوى من فرستاد اى پدر
- دوشنبه
- 25
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 15:36
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه