دل من دلبری دلدار دارد
كه او دلدادهها بسیار دارد
نه من دارم تب و تاب لقایش
كه او با من تب دیدار دارد
نمازم را به سوی او گذارم
كه از سیمای حق رخسار دارد
اگر چه من بدم، او از كرامت
برایم، ذكر استغفار دارد
نمیگیرد به قلبش كینهام را
كه او بر چاكران، زنهار دارد
سخن از عالم دیگر نگویم
همین عالم به كارم كار دارد
نه من بر ذكر او اصرار ورزم
كه او بر یاریام اصرار دارد
مكن منع محبین جنونی
كه او دیوانگان بسیار دارد
هزاران حر حضورش را هوا خواه
وفایی با دل احرار دارد
خوشا آندم كه مانند زهیرش
به لب نام مرا اظهار دارد
امور جاری افلاك دستش
كه او در نه فلك انصار دارد
به هر جا درد باشد او دوایش
طبابت خانهای دوّار دارد
هر آنچه هست در خلقت اسیرش
كه ملكی افضل از اخیار دارد
علی یك میثم اما، نور چشمش
هزاران میثم تمّار دارد
نبی یك جعفر اما، سبط پاكش
دو صد چون جعفر طیّار دارد
چو نوكر آشنا با آشنا شد
تهاجم بر همه اغیار دارد
زبانی كه شود منصور دینش
چه خوفی از طناب دار دارد
به وقت بی كسی در بستر مرگ
در آغوشش مرا تیمار دارد
شاعر : محمود ژولیده
- شنبه
- 30
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 12:19
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه