شرمِ رویم عِتاب می طلبد
آبرویم ، گلاب می طلبد
شبِ بی مستی ام به سستی رفت
رِخوتم را شراب می طلبد
ما کجا و کجا آبادی؟!
عشق ، خانه خراب می طلبد
کسب و کارِ دکانِ بندگی ام
آخرِ شب حساب می طلبد
"یا مُقَلِّب . . ." بد دل آشوبم
قلبِ من انقلاب می طلبد
رختِ ذلت تنم کرده گناه
جامه ی نو ثواب می طلبد
فهمِ "أَمَّنْ يُجیب . .." یعنی که
مستجاب اضطراب می طلبد
"یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى مِسْکین"
که گدا نان و آب می طلبد
رحمت عام ماست گریه به تو
فیض باران سحاب می طلبد
کربلایت ضمیر رؤیایم . . .
وصلت انگار خواب می طلبد
باب فیض است که شب قدرم
روضه های رباب می طلبد
چه به روز رباب آوردند
که فقط آفتاب می طلبد
تشنه لب بود و در مسلمانی
ذبح لب تشنه آب می طلبد
کربلا عمه گفت زیبایی
روضه شامِ خراب می طلبد
.
ایمان دهقانیا
- شنبه
- 22
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 14:30
- نوشته شده توسط
- ایمان دهقانیا
- شاعر:
-
ایمان دهقانیا
ارسال دیدگاه