• جمعه 2 آذر 03


آن جا که صیغه های اخوت روان شدی -(آن جا که صیغه های اخوت روان شدی)

4687
5

آن جا که صیغه های اخوت روان شدی
دستان آن دوگان یکی تؤامان شدی

کس را نبوده همچو علی فضل این چنین
زاییده بین خانه ی آن ذوا لمنان شدی



از فرق ذوالفقار به هر غزوه ای که بود
شطی ز خون دشمن یزدان دمان شدی

کس را نبود زهره ی پیکار بوتراب
جز آن که از حماقت وی سر پران شدی

بر هر که ذوالفقار علی طرف کینه بست
آن جا دو تا ز شدت ضربش یلان شدی

از عدل ایزدش برد او بهره ای تمام
در پیش او خجل شده نوشیروان شدی

در پیش شهد نطق فصیحش هزار بار
عاجز هزار سعدی شیرین بیان شدی

استار کعبه برج شرف دید در غدیر
آن کوکب ولا به محمد قران شدی

باری نبرده کرفه و سودی نکرده است
آن کس که پیش خاک رهش سر گران شدی

چرخ از بلای عشق علی پیر گشته است
طارم ز ثقل بار ولا چون کمان شدی

آخر حدیث منزلتش را بخوان و دان
اندر نبود موسی ما همچو آن شدی

گوساله ای خدا شد و شد سامری پی اش
آن کفر خفته در دل ایشان عیان شدی

وای از جمال مادر و دلخون آن پسر
اندر میان کوچه جهانی فغان شدی

از جهل مردمان و جفاهای روزگار
خارش به چشم و بین گلو استخوان شدی

ترسم که فرق و ضربه و شمشیر گویمی
لرزان چو بید و زار قلم در بنان شدی

((هرگر نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق))
نامش به عرش خالق وی جاودان شدی

خاک است هر کسی که بود پیروش ، ((امین))
او بوتراب و صاحب ما آن جهان شدی

  • جمعه
  • 18
  • شهریور
  • 1390
  • ساعت
  • 17:3
  • نوشته شده توسط
  • امین مقامی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران