تو و جان دادن و فیض وصال کوی جانان
من و رنج اسیری و غم دوری و هجران
عزیز فاطمه ، ای مقتدای سر بریده
قدم رنجه نمودی امشبی در کنج ویران
الا ای مهربانم تویی آرام جانم
پذیرایی ام از تو بوَد اشک روانم
ببین دخترت ، شده مضطرت ، فدای سوز و آهت
گرفتم عزا ، که گشته جدا ، سرت در قتلگاهت
******
عزیزم این چهل منزل عجب گشتی شکسته
ببین خاک غمت بر صورت بابا نشسته
عبورت داده اند این نا نجیبان حرامی
سر هر کوچه وبازار ، با دستان بسته
فلک نوحه سروده است گناه تو چه بوده است
بگو این جان بابا تنت از چه کبود است
شدی ای گلم ، همه حاصلم ، شبیه لاله پرپر
ز دیدارت ای ، عزیز دلم ، فتادم یاد مادر
شاعر : حاج امیر عباسی
- چهارشنبه
- 3
- مهر
- 1392
- ساعت
- 5:35
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه