بابا ببین تمام تنم درد میكند
دستم، سرم، لبم، بدنم، درد می كند
تا حرف میزنم سر من داد میزنند
تا حرف میزنم دهنم درد میكند
مانند مادرت، شده دستان زخمی ام
این بال های پر زدنم درد میکند
عمه چقدر قلبِ ظریفِ پر از غمش
از داغ اینكه پیر زنم درد می كند
آماده میشوم که بمیرم کنار تو
امشب كه سخت پیرهنم درد میكند
بین خرابهام شبِ غسلم رسیده و
از درد زخمها، كفنم درد میكند
- دوشنبه
- 7
- شهریور
- 1401
- ساعت
- 10:9
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه