ای چاه کـوفـه من دگر یـاری ندارم
ای چـاه کـوفه من طرفـداری ندارم
من درغم و در نـاله ام ، ای وای ای وای
دادم زکف من لاله ام ، ای وای ای وای
زهرای هجده ساله ام ، ای وای ای وای
افتاده ام از صبروتاب ، ای وای ای وای
شد بسته دستم باطناب ، ای وای ای وای
هستم سلام بـی جواب ، ای وای ای وای
******
ای چاه کوفه غیرچشم ترندارم
ای چاه کوفه من دگرسپرندارم
درموجی ازغمها منم ، ای وای ای وای
تنهـاتـراز تـنهـا منم ، ای وای ای وای
عـلی بـی زهرا منم ـ ای وای ای وای
دشمن پناهم را گرفت ، ای وای ای وای
او تکیه گاهم را گـرفت ، ای وای ای ای
از من سپاهم را گرفت ، ای وای ای وای
******
ای چاه کوفه یارمجروحم جوان بود
یار جـوان من کـمان تر از کمان بود
من جسم خسته شسته ام ، ای وای ای وای
من چشم بستـه شسته ام ، ای وای ای وای
دست شکستـه ش ، سته ام ، ای وای ای وای
از دیـده خون افشانـده ام ، ای وای ای وای
حـدیث غم را خـوانـده ام ، ای وای ای وای
او رفــتـه و مـن مـانـده ام ، ای وای ای وای
شاعر : سید محسن حسینی
- دوشنبه
- 8
- مهر
- 1392
- ساعت
- 16:55
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه