(به سبک من امام و الساجدینم)
در كجایی خواهر من بسته شد چشم تر من
كن تماشا تا ببینی لحظههای آخر من
از تو ممنونم من ای زهـر جفا
بعد عمری من شدم حـاجت روا
تا قیــامت من شدم مدیون تو
چون نمیبینم دگـر من كوچه را
وای من ای وای من ای وای من
******
من كه افتاده ز پایم من امــام مجتبایم
غیر زهر همسر من كس نباشد آشنایم
من خودم دیـدم در آتش لانه را
دیدهام شمــع و گل و پروانه را
من خودم دیــدم میان كوچهها
مــــادرم گم كرده راه خانه را
وای من ای وای من ای وای من
******
عاقبت افتادم از پا بستهام بـار سفر را
خواهرم زینب بیـا مردنم را كن تماشا
شد اجل آخــر به در من طبیب
كس نمیباشد مـرا یار و حبیب
با كه گویم در تمــام عمر خود
در میان خـــانهام بودم غریب
وای من ای وای من ای وای من
******
ای حسین رو سوی من كن با من آغــاز سخن كن
تو بیـا از راه و امشب بی كفن من را كفن كن
دیده ام من صورت حاكی حسین
دیده ام من مظهر پـاكی حسین
با دو چشم پر زخون خود زدم
بوسهها بر چادر خاكی حسین
وای من ای وای من ای وای من
شاعر : سید محسن حسینی
- سه شنبه
- 9
- مهر
- 1392
- ساعت
- 13:20
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه