ای چشم هایت مرهمِ دلها ،
پیشِ تو باید خون جگر آمد
شد درد هایش کمتر از پیشش ،
هرکس که پیشَت بیشتر آمد
ای صورتِ ماهِ تو گندم گون ،
ای مژه های چشمِ تو در خون
ای عاشقت مجنون تر از مجنون ،
صبرِ منِ بیچاره سر آمد
نه! دردِ من این نیست اینجا تو...
خیلی غریبی –دردِ من این است...
در روضه های مجلسِ ما نیز ،
نامِ تو خیلی مختصَر آمد
از غربتِ این شهر دلگیرم ،
در کاظمینِ بی تو می میرم
شُکرِ خدا بوی خوشِ مشهد ،
با کفترانِ نامه بَر آمد
حِس می کنم که سَر در آورده ،
باب الجوادِ مشهد از اینجا
با چشمِ تَر هرکَس از آن دَر رفت ،
در این حرم با چشمِ تر آمد
وقتی به بالینِ پدر رفتی ،
هی روضه ی مکشوفه میدیدی
هی روضه از روزِ دَهم وقتی ،
بابا به بالینِ پسر آمد
شُد کربلایی شعرِ من حالا ،
اصلاً نمیدانم چرا اما
من شک ندارم کربلایی شد ،
هرکس به عشقت مفتخر آمد...
- پنج شنبه
- 11
- مهر
- 1392
- ساعت
- 3:56
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن کاویانی
ارسال دیدگاه