ارض و سما پر از ، سوز آه من شد
حجره ی در بسته ، قتلگاه من شد
بر جفای دشمنان مبتلایم من غریبم جواد بن الرّضایم
واویلا واویلا آه و واویلا
******
از کینه شد خاموش ، ناله و فریادم
یوسف زهرا و ، غریب بغدادم
سوزانده تمامیّ حاصلم شد اُمّ الفضل ملعونه قاتلم شد
واویلا واویلا آه و واویلا
******
تا اَلعَطَش گفتم ، در میان ِ خانه
خوشحالی نمودند ، کنیزان ِ خانه
لاله بودم ولی آخر پژمردم همچو جدّم لب تشنه جان سپردم
واویلا واویلا آه و واویلا
******
مانده همچون او که ، بوده خونین بدن
پیکر من سه روز ، بی غسل و بی کفن
ذکر دلم شده با چشم گریان یا ذبیحاً مِنَ القفا حسین جان
واویلا واویلا آه و واویلا
شاعر : حاج امیر عباسی
- پنج شنبه
- 11
- مهر
- 1392
- ساعت
- 4:40
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه