سیه پوش غم تو جان و تن شد
زداغت هر دلی غرق محن شد
بمیرم قاتلت شد همسر تو
غریبی توهم مثل حسن شد
زبیداد و جفای همسر تو
دل اهل ولا بیت الحزن شد
اگر چه سوختی از آتش زهر
کجا جسمت بدون پیرهن شد؟
اگر چه جسم پاکت روی بام است
ولیکن پیکرت آقا کفن شد
فدای آن امام تشنه کامی
که جسمش زخمی و عریان بدن شد
شاعر : رضا رسولی
- جمعه
- 12
- مهر
- 1392
- ساعت
- 8:59
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا رسولی
ارسال دیدگاه