• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت امام حسن مجتبی(ع) -( لاف در چنته نداریم؛ گدایی بلدیم )

1679

 لاف در چنته نداریم؛ گدایی بلدیم
هنر وصل نداریم؛جدایی بلدیم
دیر و خانقاه کدام است، کرم خانه که هست؟
بهتر از سفره ی تو بزم خدایی بلدیم؟
قسمش می دهم امروز "الهی بحسن"
نذر حل گشتن حاجات دعایی بلدیم
زائر دائم "بیت الحسن"م یک عمر است
پا کجا؟بال کجا؟طی سمایی بلدیم
حرف خالق شدن توست نه تعریف ز خود....
با به لب بردن نام تو خدایی بلدیم
فضل تو زودتر از گریه و اصرار من است
کرمت بیشتر از حاجت بسیار من است
سخن از لطف کریم است،گداها برسند
موسم عرض نیاز است، دعاها برسند
عاشقانی که به عشق تو مسلمان شده اند
بعد یک عمر گدایی به کجاها برسند
یا شفا از لب تو یا که بمیرم بهتر
نگذارید به بیمار دواها برسند
حسنی بودن ما مایه ی حیثیت ماست
عزت فاطمیون ارث به ماها برسند
 کفنم را به دو تا تیر تراشی بدهید
بگذارید به این کشته بلاها برسند

شاعر : محمد کاظمی نیا

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران