لحظه ی وصل تو لحظه ی تلخ زدگیم
نقطه ی اوج تو نقطه ی اوج بندگیم 2
ای علی اصغرم می روی از برم
اوج عروج تو به دست مادرم
وای واویلا 2 وای گل پرپر من
بر قنوت حسین دعای خیر مستجابی
من خجل از توام تو تشنه یه جرعه آبی 2
میان معرکه، ترس، تو را گرفت
ز دست من خودش تو را خدا گرفت
وای واویلا 2 وای گل پرپر من
طفل من پر زدی به سوی آسمان معبود
این همه هلهله برای قتل یک علی بود 2
حسین دگر شده اسیر غصه ها
میان معرکه گم کرده دست و پا
وای واویلا 2 وای گل پرپر من
شاعر : رضا تاجیک
- شنبه
- 13
- مهر
- 1392
- ساعت
- 16:2
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه