غنچه ي تشنه ي آبم/ گريه هات ميده عذابم/ اين قدر نكن تقلا
اشك غم به پات مي ريزم/ آخرش ميري عزيزم/ تو آغوش گرم زهرا
رفته عمو براي تو علي آب بياره
قولش خودت كه خوب مي دوني ردخور نداره
اصغر براش دعا كن با دو دست كوچيكت
تا كه عمو با ساق دست علم نگه داره
مادر منو مي سوزوني- زبون مي گردوني- به دور لبهات
مادر خيمه چه دلگيره - هي سياهي ميره - چشاي زيبات
شاعر : رضا تاجیک
- شنبه
- 13
- مهر
- 1392
- ساعت
- 16:25
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه