• جمعه 2 آذر 03


شعر عید غدیر خم -( زمین دچارت شد ، آسمان دچارت شد )

1506

زمین دچارت شد ، آسمان دچارت شد
گرفت دست تو را و جهان دچارت شد
گرفت دست تو را آفتاب و در چشمش-
گدازه های دو آتشفشان دچارت شد
کویر بود ولی عاشقانه از دل خاک
هزار چشمه ی جوی روان دچارت شد
زمینیان به تماشایت ایستادند و
دل تمامی افلاکیان دچارت شد
چقدر اشهد انّ علی ولی الله
چقدر حنجره وقت اذان دچارت شد
فقط نه اینکه عزیز پیمبری مولا
فقط نه اینکه دل کاروان دچارت شد
فرشته های خدا هم تو را که می دیدند
یکی یکی دلشان بی گمان دچارت شد
خدای کعبه خودش اعتراف کرد علی!
که وقت خلقت تو ناگهان دچارت شد
تو عاشقانه ترین اتفاق تاریخی
جنون مان ، دل مان ، دین مان دچارت شد
«ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد»
به چشم هم زدنی کهکشان دچارت شد
و فکر کن که چه تنهاست شاعری کوچک
که تازه آخر این داستان دچارت شد
مربع
چه روزها که از آن روز بی نظیر گذشت
نشد که «قدر» بدانم ...نشد...«غدیر» گذشت...

 

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران