قرار بوده شما راز اشکها باشی بهانهی همهی گریههای ما باشی
مقیم چشم پرآب اهالی گریه سوار کشتی غم، مرد ناخدا باشی
همیشه حسن ختام تمام منبرها در اوج خطبه شما ختم قصه ها باشی
کسی بدون شما تا خدا نخواهد رفت قرار بوده شما جادهی خدا باشی
بدون سجده به تربت بناست صدها سال پی قبولی یک رکعت و دعا باشی
قبول! قبر شما سینههای ما... اما بناست شب به شب جمعه کربلا باشی
بیا به مجلسمان! دل تو را ندیده ولی به چشم گریهکنانت تو آشنا باشی
اگر به صورت ما دست خویش را بکشی امیر چهره سپیدان روسیا باشی
شاعر : سید علی اصغر علوی
- چهارشنبه
- 17
- مهر
- 1392
- ساعت
- 13:20
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
سید علی اصغر علوی
ارسال دیدگاه