• دوشنبه 3 دی 03


شعر مرثیه حضرت عباس(ع) -( من شير سرخ بيشه فتح المبينم )

2431
3

من شير سرخ بيشه فتح المبينم
عشق حسين و هستي ام البنينم
من ناز شصت غزوه هاي خون و عشقم
عباسم و پور اميرالمؤمنينم
من ترجمان لا فتي الا عليم
انا فتحنايم لك فتحاً مبينم
من برق شمشير شه خيبر گشايم
دارم دو دوست حيدري در آستينم
من ساقي عشق مدينه تا فراتم
آزاد مرد مكتب حق اليقينم
من فارغ التحصيل فرهنگ وفايم
خدمت گذار با صفاي كربلايم
من باغبان اله هاي داغدارم
من خيمه هاي نينوا را پاسدارم
من قافله سالار اردوي حسينم
در علقمه لا سيف الا ذوالفقارم
من خاتم انگشتر نهر فراتم
با تشنگي من الفتي ديرينه دارم
من حيدر خيبر گشاي كربلايم
من شير مرد تكسوار كار زارم
من دستهايم را به زهرا هديه دادم
اما از اين هديه ز زينب شرم سارم
زان بوسه هايي كه به دستم مرتضي زد
روي لبم مهر فرات و كربلا زد
من كاتب بي دست دربار حسينم
من عشق باز عشق بازار حسينم
عباسم و غرق غم عشق حسيني
من با همه هستي خريدار حسينم
رزمنده بي سنگر لشگر گشايم
هم خط شكن هم خط نگه دار حسينم
دست مرا در دست او بگذاشت حيدر
من از همان طفلي گرفتار حسينم
زد بوسه بر دستم امير فتح خيبر
يعني كه من پرچم نگه دار حسينم
از كودكي من با حسيم عهد كردم
مانند يك پروانه اي دورش بگردم
من نسخه درمان درد سينه هايم
من تربت شش گوشه را دار الشفايم
من زينبم را چون حسينم دوست دارم
من بهر او مي ميرمو او از برايم
من اشكها را قطره قطره مي شمردم
من رشته گوهر شمار ديده هايم
من كاتب غمهاي طفلان اسيرم
من با همه غمهاي زينب آشنايم
من همستفر بودم به هر جا با اسيران
من حافظ زينب ز روي نيزه هايم
من واسطه بين فرات و كربلايم
بر درد زوار حسيني من دوايم
من روزه تشنه بحر فراتم
عباسم و حلال كل مشكلاتم
هر مشكلي را مي كنم مشكل گشائي
من عرشه دار كشتي بحر نجاتم
از خود گذشتن را به عالم ياد دادم
چون پاكباز تشنه آب فراتم
مشق عطش را در مدينه مي نوشتم
من دانش آموز كلاس زارياتم
با خون دل بر ساحل دريا نوشتم
من ساقي بي ساغر آب حياتم
من دردهاي بي دوا بسيار دارم
در مانگهي در علقمه سيار دارم

شاعر : داوود یدالهی

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 7:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران