• پنج شنبه 1 آذر 03

 امیر عظیمی

شعر شهادت امام باقر(ع) -( از گلو ناله ی مرغ سحری افتاده )

3240
1

 از گلو ناله ی مرغ سحری افتاده
پی آن ناله دل دربدری افتاده
پسری دید که از زینِ به زهر آغشته
گوشه ی حجره دوباره پدری افتاده
غم یک عمر بلا پشت بلا پشت بلا
همچو یک زهر به جان جگری افتاده
مرگ نزدیک شد و اهل حرم می گریند
چشم بیمار پدر بر پسری افتاده
پسرم گریه نکن چونکه میان چشمت
از غم خون جگری ها اثری افتاده
پسرم! گریه فقط گریه به غم های حسین
سوی گودال دلم را گذری افتاده
کودکی بودم و دیدم که میان مقتل
تن خورشید کنار قمری افتاده
کودکی بودم و دیدم که ز سیمرغ دلم
ته گودال فقط مشت پری افتاده
دیده ام وقت اسارت که به پای عمه
بارها از افق نیزه سری افتاده
 

شاعر : امیر عظیمی

  • دوشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 7:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران