شعر شهادت حضرت امام محمّد باقر(ع)
عالم به هجرت مبتلاست ای یادگار کربلا
خاک بقیعت دل جلاست ای یادگار کربلا
امشب بقیع خلوتت بی زائر است و بی چراغ
چون وقتِ اَعمالِ مِناست ای یادگار کربلا
این گونه غربت تازه نیست، زخمی عمیق و کهنه است
این غربتت از کربلاست ای یادگار کربلا
با تو حسینی شد دلم، با تو شدم اهل عزا
این روضه میراث شماست ای یادگار کربلا
از کودکی می سوختی، تا روشنی افروختی
سوزِ صدایت آشناست ای یادگار کربلا
اي هم نوای كودكان، در لحظه های العطش
اصغر میانِ خیمه هاست، ای یادگار کربلا
دنبال آب آمد رباب، دارد تمنای جواب
ساقی طفلان کو؟ کجاست؟ ای یادگار کربلا
وقتی کنار عمه ات، بر سینه و سر می زنی
جدّت ذبیح بالقفاست ای یادگار کربلا
تا شام بودی هر کجا، دور و برِ بنت الحسين
بنگر خرابه در نواست، اي يادگار كربلا
امشب که بين حجره ات، از تشنگی پر می زنی
ذكرت حسين سرجداست، اي يادگار كربلا
- جمعه
- 18
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 2:21
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه