خواهم چوگُل بخاك رهت پرپرم کنند
یعنی نثـارخـاک ره رهبـرم کنند
کـردم دعـا که کـو فه نیـائی وکوفیان
باخنده خـون به جان ودل مضطرم کنند
این مردمان که در پی نیرنگ وحیله اند
هـرگزگمـان مـدار دگر باورم کنند
سنگین دلان کـوفه برآننـد تابه سنگ
مثل کبـوتـران شکستـه پرم کنند
آتش به جای سنگ اگربر سرم زننــد
بگـذارزیـر پـای توخاکسترم کنند
تشنه لبــم ولی تودعـا کن که تشنه کام
قـربـانی گلـوی علی اصغـرم کنند
نذر توکـرده ام سرخودرا، دگر چه غم
باخنجـر بـرهنـه اگربی سرم کنند
شهدشهـادتی که بودروزیم ، زعـرش
آماده گشتـه انـدکه درساغرم کنند
می گفت ومی گریست«وفائی» که اهلبیت
ای کـاش التفـات بـه چشم ترم کنند
-----------------------------------------
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- دوشنبه
- 22
- مهر
- 1392
- ساعت
- 8:0
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه