تو كیستی كه سینه ی ما بی قرار توست
چشم زمین و چشم زمان سوگوار توست
كم نیست این كه مادر زهرای اطهری
سوگند می خورم كه همین افتخار توست
در هر كجا همیشه كنار پیمبر و
در هر كجا همیشه پیمبر كنار توست
مادر بزرگ محترم خانواده ای
داماد خانواده علی بی قرار توست
دنیای تو همیشه هوایش بهاری است
در بین خانه ات نوه هایت بهار توست
خیل كثیر خانه ی پیغمبر از تو بود
زهرای خانه ی نبوی یادگار توست
بیخود نبی به پای كسی پا نمی شود
هر مادری كه مادر زهرا نمی شود
دنباله دار عشق و اویس قرن شدی
در شب دلیل گریه ی چشمان من شدی
جایت اگرچه زیر كسای نبی نبود
مادر شدی خلاصه ی آن پنج تن شدی
در هر نماز نافله پشت پیمبرت
محو عروج هر شبی خویشتن شدی
دخت علی ز چهره ی تو ارث برده است
ای مادری كه مادر ام الحسن شدی
چندین كفن اگر چه محیای تو شده
مادر بزرگ یك نوه ی بی كفن شدی
گریان روضه های رسول خدا شدی
گریان داغ غربت یك پاره تن شدی
جبریل گفت روضه ی زخمی دوباره را
در روی خاك یك بدن پاره پاره را
شاعر : مسعود اصلاني
- سه شنبه
- 23
- مهر
- 1392
- ساعت
- 15:26
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مسعود اصلاني
ارسال دیدگاه